حسن روحانی بدلیل این که خود گرایش سیاسی اصولگرایی متمایل به اعتدالیون داشت در خوزستان بعد از عزل مقتدایی، به دکتر غلامرضا شریعتی ماموریت داده بود که برای حل بحرانهای ریز و درشت استان در یک تعامل گسترده با سایر جریان های سیاسی، نهادها و ارگان های حاکمیتی به سبک و سیاق احمدی نژاد، کاملا میدانی، مردمی و فعال عمل کند.به همین دلیل، بسیاری از رفقای اصلاح طلب شریعتی، این شیوه ی حکمرانی دولت تدبیر و امید را نپسندیده و مرتب دکتر غلامرضا شریعتی را به عوام فریبی نوچه پرور متهم می کردند و گاها از حیث اخلاقی سلامت نفس، اخلاص، پاکدستی و امانتداری او را زیر سوال می بردند و این در حالی بود که در اردوگاه رقیب تا تغییر آیت الله جزایری از منصب نمایندگی ولی فقیه، دکتر غلامرضا شریعتی بعنوان استاندار خوزستان تحت هیچگونه فشار انتقادی، تخریبی و دیگر چالش های سیاسی از طرف اردوگاه رقیب نبود و همان آرامش سیاسی مورد دلخواه روحانی را توانسته بود برقرار نماید. ولی این مقوله دیری نپائید که با ورود به آخرین سال دور دوم کابینه دولت تدبیر و امید و شروع کار و زار های انتخاباتی دوره سیزدهم ریاست جمهوری، که همان زمان با تغییر آیت الله جزایری بود شاهد هجمه های شدیدی برعلیه شریعتی و اسحاق جهانگیری از سوی طیف های تازه وارد به جرگه ی انقلابیگرایی موسوم به اعتدالخواه بودیم. البته ناگفته نماند که این طیف سیاسی نوظهور در واقع مواضع آشتی ناپذیرتری نسبت به جناح های درون نظام، اعم از اصلاح طلب، اصولگرا و اعتدالی، بنابر تعاریف خاص خود از فساد ستیزی و بروز خصلت های انقلابی براساس گفتمان گام دوم انقلاب داشتند.
به هرحال حسن روحانی به دلیل این که همواره سرخط های واقعی از اطلاعات دقیق متاثر از شناسایی جو سیاسی خوزستان داشتند بعد از دیدن آن همه هجمه های سیاسی، اقدام به تغییر دکتر غلامرضا شریعتی نمود و به جای ایشان یک استاندار کمتر جناحی، غیرجنجالی و نظام گرا، بنام قاسم سلیمانی دشتکی با همان دستور کار قبلی یعنی تعامل گسترده با همه ی جناح های سیاسی، افراد موثر و ارگانهای حاکمیتی مبتنی بر راهبرد پرهیز از تنش، رفع مشکلات و حل بحران های زیست محیطی به کار گمارد که در نهایت سلیمانی دشتکی با همان دست فرمان تا آخر دولت همان راهی را رفت که روحانی مدنظر داشت.
القصه، هدف نگارنده از بیان این موضوعات، نقد عملکرد دولت سیزدهم و نشان دادن خطای هاله ای جناب آقای رئیسی در مورد مشکلات و معضلات سیاسی، زیست محیطی بیشمار استان خوزستان در موارد زیر است.
۱_ماموریت استاندار خوزستان در دولت سیزدهم، برخلاف دولت تدبیر و امید غیرشفاف، دستور کارش مبهم، رهبراد وی نامعلوم، اختیاراتش مثله شده و تعاملش با دیگر جناح ها، نیروهای موثر و ارگانهای حاکمیتی برای حل بحرانها بسیار ضعیف است.
۲_جناب رئیسی جهت رصد اخبار و حوداث درون استان خوزستان هنوز به سرخط های دقیق اطلاعاتی مبتنی بر مکانیزم های واقعی و بروز رسانی شده دست نیافته است چون به موقع در هنگام بحران ها اقدامات مکفی را بعمل نمی آورد.
۳_نیروی تازه وارد سیاسی موسوم به اعتدالتخواه در خوزستان، متاثر از تز سیاسی اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا بشدت منزوی، پراکنده، شکاک و واگرا عمل می نمایند و این نیرو بعنوان حامیان رئیسی موجب عدم تمرکز استاندار خوزستان و سایر مدیران اجرایی شده است.
والسلام
https://betabnews.ir/?p=38484