بنام خدا
رییس جمهور عزیز به عرایض اینجانب نیز توجه کنید:
رییس ستاد اعتدال گرایان خوزستان:
تصویر حکم ریاست ستاد درپی می آید:
نگارنده باشوق بسیار افتخار دارد که درراستای پیروزی دکترپزشکیان تلاش نمودم مردی که خودمظهر ایمان وعقل وعمل است وبه معنای واقعی پراگماتیستی فراتر از جناح های موجود برای دفاع وتوسعه وپیشرفت ایران است. لذا افتخار می کنم که دراین راستا جزء کوچکی از این جنبش بزرگ بودم.با این توصیف حق خویش می دانم که به عنوان یک مرد۶۵ ساله باکوله باری ازتجربه ومطالعاتی خاص به ویژه درموضوع قومیت ها که ربط وثیقی نیز باموضوع ولایت مطلقه فقیه، نظارت استصوابی شورای نگهبان ، حجاب وروابط بین الملل دارد خدمت رییس جمهور محبوبم توصیه هایی ارائه نمایم. خلاصه اینکه اگر زمینی ودنیوی به موضوع قومیت ها بنگریم وفق مطالعات صورت پذیرقته در۷۰ سال اخیر خطر ملی گرایی قومی وآثار شوم آن که اسباب جنگ وستیز ودشمنی درکشوررا فراهم می کند بسیار جدی است واین پدیده ازسوی دانشمندان جهان بسیار مورد هشدارواقع شده است. درنتیجه اگرخطرات ملی گرایی قومی مورد توجه واقع نشود بی گمان کشوررا درورطه نابودی وهلاکت خواهیم انداخت. این خطر را اگر یک درصد به شمار آوریم بدین جهت که آتشفشان وسونامی آن بسیار ویرانگراست لازم است که به آن توجه جدی شود. چه برسد اکنون که این خطر بیش از۵۰ درصد وشاید خیلی بیشترازآن باشد که لزوما عمق آن توجه خاص و بسیار جدی مسولان به ویژه رییس جمهور عزیز را می طلبد.
نکته دیگر اینکه این دست ازمطالعات مانند دیگرمطالعات علمی میتواند مورد مناقشه واقع شوند اما آنقدر نمونه ها( که ازحوصله این یادداشت خارج است) وجوددارد که نمی توان اهمیت آنرا نادیده گرفت. وانگهی گرچه درمباحث علمی جای قیل وقال بسیار است اما درعمل، عقل ایجاب می کند که احتیاط کرده ومراقب خطرات جدی باشیم. بی گمان خطراتی که ملی گرایی قومی که نمونه های آن به ویژه از دوره مشروطیت ودر۱۵۰ سال اخیر درایران قابل توجه است، وجود دارد ایجاب می کند که این پدیده را جدی بگیریم وصرفا با این تصور که بارفع تبعیض ها که البته بسیار ضروری وشایسته است می توان باپدیده ملی گرایی قومی مبارزه کرد، نباید دچار خود فریبی شد ونباید درکنار دیوارشکسته خوابید.
تصورات ساده وقاطع ازپدیده های اجتماعی وازعلل وعوامل شکل گیری آن برای کشور عواقبی بسیار ناخوشایند می تواند درپی داشته باشد. چنانچه کسانی مانند میرزافتحعلی آخوند زاده ومیرزا آقاخان کرمانی به گمان اینکه می توانند اسباب ترقی وپیشرفت برای ایران را فراهم کنند ناسیونالیسم قومی باستان گرای آریایی را دامن زدند همین فکر زمینه ناسیونالیسم قومی را درقومیت های پیرامونی دامن زده وماجراهای شیخ خزعل و پیشه وری وسمیتقو وامثالهم را به وجود آورد. البته میرزا آقاخان کرمانی که کمی عاقل تر از فتحعلی آخوندزاده بود دراواخر عمرش متوجه خطر قوم گرایی درکشور چند قومیتی ایران شد وفهمید که مقابله با دین اسلام اسباب تجزیه را فراهم می کند.لذا چنانچه ماشاء الله آجودانی درسایت بی بی سی نوشت درنامه ای که به میرزا ملکم خان داده خطر ناسیونالیسم قومی آریایی باستانگرا را گوشزد نموده وبه او می گوید راه چاره سپردن قدرت به روحانیون است. او اندیشه های روشن کسانی از علمای طلایه دار مشروطیت چون میرزای نایینی را به خوبی فهمیده بود.
رژیم پهلوی که آغاز گر آن فردی جاهل، مطیع و خونریز بود. علیرغم خطرات قوم گرایی آریایی به راهنمایی امثال تقی زاده ها وفروغی ها به تصور ساختن دولت مدرن ایرانی وبیشتر برپایه تقلید وخیانت فضای قوم گرایی را دربستر تفکر ناسیونالیسم قومی باستانگرای آریایی ودشمنی با اسلام وترویج سکولاریسم دامن زد. این کشور که پیش از جنگ سرد توسط آمریکایی ها برپایه همین تبلیغ وترویج ناسیونالیسم قومی قرار بود به هفت کشور تقسیم شود با آغاز جنگ سرد مورد حمایت سرسخت آمریکا واقع شد وسیستم سرکوب رژیم پهلوی به ظاهر آن را حفظ کرد. گرچه از درون آموزه ها ی ملی گرایی قومی ورشد سکولاریسم از یکسو وستم ها وظلم ها وفعالیت نخبگان قوم گرا یا وابسته به شوروی وبرخی همسایگان ازسوی دیگر برآتش قوم گرایی افزود چنانچه می توان گفت اکنون پس از آغاز نظام اسلامی وکوشش های گروه های تجزیه طلب، با اینکه همه این علل وعوامل ومتغیرها خود عامل اصلی نیستند وعامل اصلی همان روح نیاکانی وبرادری قومیست، قوت گرفته ورشد یافته واستخوانبندی آن محکم شده است.
این را نیز باید گفت که امام خمینی (ره) که باهوش وزیرکی خاص خویش توانست جمهوری اسلامی را به وجود آورد ودرمیانه انقلاب اسلامی سال ۵۷ فرمود که شعار حکومت اسلامی را تبدیل به شعار جمهوری اسلامی بنمایید ودررفراندوم سال ۵۸ دربرابر عقیده ها وگروه های گوناگون تاکید بر جمهوری اسلامی نمود خود بدین وسیله خواهان اجرای دولت مدرن به سبک اسلامی شد.
شاید هنوز خیلی ها حکمت وتوان درحد نبوغ امام خمینی درتحلیل مسائل را درک نکرده اند . توانی که در خلف برحقش به نیکی دیده می شود وآن تاکید برجمهوری اسلامی ورای دادن وشرکت درانتخابات حتی دروصیت نامه اش بود. معنای این سخن فراتر از بالابردن سبد آراء است. می توان گفت که امام به نیکی دریافته بود که برای اداره کشور صرفا نمی توان به حکومت اسلامی به شیوه قدیم متوسل شد. بلکه باید صادقانه وجدی دولت مدرن یا ( ملت. دولت) Nation.State را ایجاد کرد. ضرورت دولت مدرن یعنی اینکه باید دولت وملت هردو حکومت کنند نگرشی است که برای حضرتعالی وهمه ی نخبگان علمی وسیاسی روشن است. خلاصه اینکه در جهان امروز بدون مشارکت همگانی وبدون وجود احزاب وگروهها عدالت، آزادی، پیشرفت وترقی وهمچنین امنیت وآرامش حاصل نمی شود.دولت مدرن نیز یعنی نقش توانمند همه ی مردم ازهرگرایش وعقیده ای دراداره حکومت است که آزادی های سیاسی واحزاب وبه طورکلی نهادهای جامعه مدنی درآن نقش بسیار مهمی دارد. اما برپایه منطق ونگرش دنیوی ومادی برای بسیاری درک صحیحی از ولایت مطلقه فقیه وشورای نگهبان با نظارت استصوابی وجود ندارد.فقط نگرشفقهی ومذهبی را می شناسند. درحالیکه اندکی نگرش دنیوی به جغرافیای سیاسی خصوصا آرایش و ویژگی قومیت ها در ایران نشان می دهد که فقدان ناسیونالیسم اسلامی ( نه برپایه ادله فقهی وجهان بینی اسلامی) بلکه برپایه استدلال دنیوی وعلمی ومبتنی برجغرافیای سیاسی ایران می تواندبسیار ویرانگر باشد والبته به علت خطرات فراوانی که این ناسیونالیسم را تهدید می کند وجود ولایت مطلقه فقیه وشورای نگهبان با نظارت استصوابی یعنی وجود نگهبانی که اگر نباشند این ناسیونالیسم ویران خواهد شد. این ادعا نیاز به توضیحاتی که درزیر به آن می پردازم.
چنانچه بیان شد روانشناسی قومیت ها برپایه روابط خاص خویش تاکید برنیاکان درهر قوم وتاکید بربرادری قومی وخونی دارد وماهیت این روابط عاطفی واحساسی است وصرفا با اتکای بر عقل ومنطق که داعیه دار آن ناسیونالیسم مدنی است نمی توان میان قومیت ها وحدت وهمبستگی ایجاد کرد. گرچه آموزه های ناسیونالیسم مدنی می تواند کاربرد بسیار مفیدی داشته باشد اما کافی نیست. آنچه می تواند به معنای واقعی ما را از خطرات احتمالی ملی گرایی قومی نجات دهد، تبدیل برادری قومی به برادری دینی است. باز تاکید می کنم که استدلال نگارنده بر پایه ادله فقهی وجهان بینی اسلامی نیست.بلکه استدلالی کاملا دنیوی ونیاز دنیوی ما به دین برای وحدت وهمبستگی ملی وساختن ناسیونالیسم است که ازیکسو امنیت وآسایش مردم را فراهم می کند واز سوی دیگر توسعه وپیشرفت همه جانبه را تامین می نماید.
بنابراین بهترین روش درایران برای حفظ کشور وناسیونالیسم ایرانی جایگزینی روابط ایمانی واسلامی به جای روابط خونی وقومی یا لااقل تبدیل قومیت وملیت دینی به عنوان قومیت برتر است.یعنی قومیتی که همه ی قومیت ها احساس کنند که درچارچوب قومیت دینی قراردارند. دقیقا خداوند انسان شناس، با توجه به همین ویژگی ها قومی وخونیست که دین را ایجاد کرده ودقیقا برهمین پایه نام روابط میان مسلمانان را برادری وخواهری گذاشته است.یعنی دقیقا مانند برادری قومی وخونی.چنانچه در قرآن کریم فرموده : انماالمومنون اخوه : یعنی تکوینا میان مومنان برادری وخواهری وجود دارد. به عبارت روشنتر علاوه بردستوراتی که دین تحت عنوان شرع درآیات وروایات بر رعایت خواهری وبرادری دارد به طور طبیعی وخود به خودی درخلقت وهستی انسان وقتی به مرتبه ایمان می رسداحساسات وعواطفی مشابه احساسات وعواطف قومی بلکه برتر دروی ایجاد می شود.علاوه برآن اسلام برپایه انسان شناسی وجامعه شناسی الهی دقیقا خطر ومشکل قومیت ها را جدی گرفته وبرای آن چاره اندیشیده چنانچه می فرماید: وان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما: یعنی اگر طوایف واقوام مسلمان وارد جنگ با یکدیگر شده میان آنان صلح برقرار کنید. درعمل نیز تاثیر وتوان ذوب شدن درIn put کوره ذوب اسلامی به خوبی جواب داده چنانچه از آغازو شروع اسلام کینه وخونریزی میان دوقوم اوس وخزرج به برادری میان دوقوم تبدیل شد ودرطول تاریخ نمونه های بسیاری از جنگ های قومی به واسطه برادری دینی بسته به سطح ایمان حل شده است. ازاین رو بهترین امکان برای ناسیونالیسم ایرانی تبدیل قومیت های خونی به قومیت ایمانی است.بدین صورت که همه ی قومیت های خونی درقالب قومیت ایمانی قرار بگیرند.
البته درهمه ی کشورها روابط ایمانی( هرچند توسط ادیان انحرافی یا ساخته شده توسط بشر) کم وبیش وجوددارد لذا آنچه که کشورهای چندقومیتی را حفظ کرده همین پدیده است واگر روی به سوی تجزیه وملی گرایی قومی آورده اند علاوه برآموزه های بازمانده ازدوره پادشاهان مسیحی رشد سکولاریسم یا دشمنی با حضور قدرتمند دین( هردین وحدت بخش که درکشورشان باشد) درعرصه سیاست واجتماع عامل آن است که سبب شده بیش از پیش روح قومیت های خونی
وفرمان نیاکان قومی را فعال کند.اما نکته بسیار مهم دیگر که اهمیت ناسیونالیسم اسلامی را بیش ازپیش می نماید پتانسیلی است که عشق به امام حسین( ع) درملت ایران به وجود آورده است. عشقی که اختصاص به شیعیان نداردبلکه اهل تسنن ایران را شامل نموده است وفراتر از آن این عشق دل های پیروان ادیان دیگر ایرانی چون زرتشتی، مسیحی، یهودی وصابئین را فتح کرده است. از منظر عقل سیاسی وجامعه شناسی این یک فرصت بزرگ برای هرسیاستمداری است که دراندیشه وحدت وهمبستگی کشورش می باشد. خصوصا جنابعالی ( دکترپزشکیان) که خواهان اجرای تبعیض مثبت برای همه اقوام ایران هستیدو هنوز هیچ نشده خواسته شما را که زیر عنوان رفع تبعیض برای همه ی اقوام وادیان ایران مطرح نموده اید با انگ هایی تحت عنوان تحقیر شیعه وغیره روبرو ساخته اند. لذا با ملت امام حسین( ع) نامی که سردار شهید سپهبد سلیمانی ( ره) برایران نهاد اسباب این توفیق را فراهم می نماید.وبدین وسیله علاوه برشکاف های قومیتی، شکاف های مذهبی نیز غیر فعال می شود. لذا اگر من به جای شما بودم به جای شعار برای ایران با نام برای ملت امام حسین( ع) دولت خویش را آغاز می کردم که به معنای واقعی برابری را به نحو بهتری برای همه ی اقوام وادیان ومذاهب فراهم می کند. واین شعار وروش به معنای حقیقی نتیجه اش برای ایران است. بنابراین این حقیر تاکید فراوان دارد که کوشش جدی وسازمان داده برای ایجاد سازوکار دولت مدرن امام حسین( ع) ودرنتیجه برای ملت امام حسین( ع ) را تا فرصتی باقی است جدی بگیرید.
نتیجه اینکه ناسیونالیسم اسلامی درایران با محوریت دین وزبان بین الاقوامی فارسی با احترام به زبان های قومی ونوع ژئوپلوتیک بین المللی وجغرافیای سیاسی داخلی وویژگی های فلات ایران ونوع روابط بین المللی که مورد نیاز این کشوراست ازقبیل تلاش برای افزایش روابط با امت اسلامی می تواند دولت مدرن ویژه ایران را شکل دهد. زیرا که اساس ناسیونالیسم ایران روابط دینی است. لذا برای تقویت خود نیاز به روابط قوی با کشورهایی دارد که بالفعل وبالقوه دارای چنین ویژگی خاصی هستند یعنی مانند اتحادیه اروپا وناتو وغیره نیازمند به این همبستگی برای توانمندتر شدن هستیم واین نیاز طبیعی درذات ناسیونالیسم ایرانی است که مبنای آن از درون جغرافیای سیاسی ایران اخذ شده است و ازدرون فقه وشریعت وجهان بینی اسلامی به وجود نیامده است. ازاین رو ناسیونالیسم ایرانی که مبنای امنیت وآسایش ورشد وتوسعه کشور است لوازمی دارد که یکی تاکید برروابط عمیق با امت ودیگری کوشش برای چند قطبی کردن جهان واحتیاط ونگرانی جدی نسبت به کشورهایی است که تمایل جدی برای رشد سکولاریسم و قوم گرایی ورشد لیبرال دموکراسی درایران دارند که درراس آنها درحال حاضر آمریکا ، اسرائیل، اروپا وبرخی از همسایگان هستند. گرچه کوشش حضرتعالی برای رفع تحریم ها بسیار بسیار مهم ولازم است. اماازدیگر لوازم بسیار مهم ناسیونالیسم اسلامی توجه جدی به موضوع حجاب است. حجاب فراتر از نگرش ها و اختلافات فقهی با توجه به اینکه عمق استراتژی بی حجابی وبدحجابی عریان شدن، ازبین بردن وتضعیف دین ونابودی ناسیونالیسم اسلامی ودرنتیجه دولت مدرن ایرانی است واسباب تجزیه وملی گرایی قومی را فراهم می کند، باید بدون توجه به نوع نگرش های فقهی وگرایش های لیبرال دموکراتیک وهرگونه گرایش سکولاریستی مراقب باشیم که ازبین رفتن نقش مهم وسیاسی دین در اداره کشور فضا را گرچه عادلانه باشد به سوی رشد بیشتروزنده کردن هرچه تمامتر روح نیاکانی وچنانچه بیان شد افزایش ملی گرایی قومی خواهد راند واین خطربسیار بزرگی برای ایران است. نکته ی مهم دیگر اینکه باید دانست که ناسیونالیسم ایرانی که مبتنی بر اسلام است نیاز فراوانی به نقش بسیار مهم ولی فقیه وشورای نگهبان دارد تا ازاین ناسیونالیسم که پیوسته مورد هجوم دشمنان ایران است مراقبت به عمل آورند بنابراین باید دانست که وجود ولایت مطلقه فقیه وشورای نگهبان بانظارت استصوابی اهمیت فراوانی برای رشد وتوسعه ومراقبت ازایران دارند که لازم است بادقت درسیاست ها وبرنامه ریزی ها نسبت به آن توجه کافی شود.علیهذا اهمیت این مبانی ایجاب می کند تا به یک نگرش کلی وهمه جانبه برای مدیریت راهبردی واستراتژیک کشوربرپایه دولت مدرن آن وبازی دادن همه ی اقوام وگروههای مذهبی وغیر مذهبی دست یابیم. والسلام
https://betabnews.ir/?p=72276