شرکت شستا میخواهد شرکت حریر خوزستان را به بهانه عدم سوددهی به بخش به ظاهر خصوصی واگذار کند اما آن طور که پیداست این واگذاری حواشی و داستانهایی دارد.
افکار عمومی در ایران به ویژه در خوزستان هیچگاه خاطره خوبی از خصوصی سازی ندارند. به ویژه خوزستانی ها که وقتی اسم خصوصی سازی می آید چهار ستون بدن شان می لرزد و یاد بدبختی ها و گرفتاری هایشان می افتند. یاد تمجعات ریز و درشت کارگری در جلوی استانداری خوزستان. به همین خاطر هم هست که هیچ کس به خصوصی سازی خوش بین نیست و همیشه با شک و تردید به آن نگاه می کنند. خصوصی سازی به این سبک و سیاق بیشتر شبیه چوب حراج زدن به دار و ندار و آتش زدن هستی و نیستی است تا خصوصی سازی واقعی. چیزی که علی طیب نیا وزیر سابق اقتصاد در دولت یازدهم آن را «بی صاحب سازی» نامید. حالا این بار قرعه کار به نام شرکت قدیمی حریر خوزستان افتاده است که به سرنوشت هپکوی اراک و شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه دچار شود.
در شرایطی که که شرکت حریر خوزستان مدت هاست از زیان دهی خارج شد و روی ریل سوددهی قرار گرفت اما گویا مدیران شستا فیلشان یاد خصوصی سازی کرده. گویا آنها تازه از خواب غفلت بیدار شده اند. اگر قرار بود حریر خوزستان وگذار شود عقل سلیم حکم می کرد همان زمان زیان دهی واگذار شود نه حالا. آن هم بعد از این همه زحمت و دردسر و عرق ریختن برای آن. منتقدان این تنوع تصمیمات شستا را بد سلیقگی و کج سلیقگی می دانند. چیزی شبیه آتش زدن به هستی و نیستی. این وسط تنها لقمه چرب و نرم و آماده ای گیر کسی آمده که دست و دل نسوخته یک شبه صاحب همه چیز می شود و از هیچ به همه چیز می رسد.
براساس خبرها برخی مدیران هلدینگهای بالاسری در تلاش هستند که شرکت حریر خوزستان را با یک برنامهریزی دقیق به یک فرد که مدیرعامل یکی از شرکتهای منطقه هم هست به فروش برسانند.
گویا بدنام کردن محمد جواد مقدم مالک شرکت کاغذ پارس بین مردم شوش و کارکنان حریر خوزستان به عنوان تنها خریدار شرکت حریر خوزستان در فضای مجازی بخاطر این هست تا افراد ذینفع پشت صحنه فروش حریر بتواند در آرامش کامل برنامهها و کارهای خود را پیش ببرند.
این در حالی هست که باز شدن پای افراد دارای پرونده انضباطی در هیات مدیره شرکت حریر خوزستان در شرایطی که هیات مدیره پیشین با پیش گرفتن راهبردهای صحیح و منطقی شرکت حریر خوزستان را از زیان خارج کرده است به صحت این خبر دامن زده است.
به گفته کارگران، برخی اعضای هیات مدیره بیشتر به جای اینکه بفکر توسعه شرکت باشند به دنبال ماموریت و تحقق خواسته های مدیران هلدینگ های بالاسری هستند.
هیات مدیره بعنوان بنیاد و هد تصمیم گیری براساس قانون قرار است برای رسیدن شرکتها به اهدافشان هدف گذاری و قدم بردارند.
انتخاب فردی مسأله دار و دارای پرونده انضباطی در هیات مدیره شرکت حریر خوزستان از سوی مدیرعامل هلدینگ تاپیکو و مدیرعامل هلدینگ تاسیکو شائبههای زیادی به وجود آورده است.
بر اساس برخی مستندات این عضو جدید هیات مدیره ، وارد کردن زیان میلیاری را در سال ۹۶ یدک میکشد و همچنین پرونده انضباطی و تعهد نامه و اقرار نامه را در پرونده خود دارد.
دلیل پافشاری مدیران تاپیکو و تاسیکو بر انتصاب برخی افراد چیست؟!؟ کدام تصمیمهای هلدینگ های بالا دستی قرار هست توسط هیات مدیره جدید حریر خوزستان تحقق یابد؟
ریخت و پاش در خرید های سال ۹۶ تا ۹۹ و جرائم محیط زیستی شرکت در سالهای ۹۶ تا ۱۴۰۰ با مبلغی حدود ۹۰ میلیارد از دیگر سوابق درخشان یکی دیگر از اعضای هیات مدیره حریر خوزستان است که ظاهراً مدیرعامل هلدینگهای بالادستی ارادت خاصی نسبت به ایشان دارد.
آیا اعضای جدید هیات مدیره شرکت حریر خوزستان باعث افزایش تولید خواهد شد یا این معدن ثروت و سرمایه بیت المال و محل ارتزاق ۲۰۰ نفر کارگر جان برکف را بفروش میرسانند؟
پیش بینی میشود قدم بعدی این مثلث تغییر مدیر عامل شرکت حریر خواهد، سید جمال موسوی جزایری مدیر بومی که تا بحال وارد بازی این مثلث نشده است، برای تسریع در رسیدن مثلث به هدف خود باید با حریر خداحافظی کند.
محمد کعب عمیر نماینده شوش در مجلس کسی است که از زیر و بم خصوصی سازی شرکت حریر خوزستان اطلاع دارد و این روزها سفت و سخت قضیه آن را دنبال می کند.
او درباره داستان خصوصی سازی شرکت حریر خوزستان می گوید: گویا مدیران شستا و هلدینگهای تاپیکو و تاسیکو از خروج شرکت حریر خوزستان از زیاده دهی و ورشکستگی و قرارگرفتن در مسیر سوددهی و افزایش تولید خوشحال نیستند و نمی خواهند باور کنند که این شرکت به این وضع مطلوب رسیده است.
نماینده شوش در مجلس با انتقاد از واگذاری شرکتِ «حریر خوزستان» توسط شستا و با بیان اینکه «هر زمان نام خصوصیسازی و واگذاری میآید، تن کارگران میلرزد»، میافزاید: «واگذاری شرکتهای وابسته به شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) کاری غیر کارشناسی است.
کعب عمیر تصریح میکند: آنها به جای واگذاری شرکتها به فکر توسعه و تکمیل زنجیره تولید برای افزایش سوددهی باشند. با واگذاری شرکت حریرخوزستان باید منتظر ماند تا شاهد ماجرای هفتتپهای دیگر در منطقه باشیم.
او ادامه می دهد: شرکت حریر خوزستان یکی از شرکت های با کیفیت شهرستان شوش است اما متاسفانه به دلیل مدیریت سنتی و ناکارآمد همچنین بازیهای سیاسی باعث شد که برای مدتی مسیر زیاندهی را طی کند؛ بنابراین زیان ده شدن شرکت حریر باعث نگرانی کارگران شده و این در حالی بوده که هلدینگ های تاسیکو، تاپیکو و شستا هیچ برنامهای برای خروج زیان دهی، افزایش تولید یا توسعهی این شرکت ندارند.
کعب عمیر یادآور می شود متاسفانه شرکت حریر خوزستان پس از خروج زیان دهی و رسیدن به سوددهی و عبور از خطر ورشکستگی، وارد بازهای سیاسی، منفعت طلبی و رفیق بازی هلدینگهای تاپیکو و تاسیکو شده است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می افزاید: شرکتی که در ابتدای سال۱۴۰۱ با خطر ورشکستگی و تعطیلی مواجه بود با مدیریت جوان و بومی این روزها علاوه بر سوددهی باعث شکسته شدن رکورد تولید در روز و همچنین تولید کاغذ تیشو باکیفیت شده است؛ لذا نباید از چنین مدیرانی که باعث ایجاد آرامش در یک مجموعه تولیدی شده استفاده شود؟
او می گوید: رضوانیفر مدیرعامل سابق شستا در بازدید از خط تولید شرکت حریر خوزستان با راهاندازی خط تولید خمیر کاغذ تیشو برای توسعه و تکمیل زنجیره تولید در این شرکت موافقت کرد اما متاسفانه مدیران فعلی شستا و هلدینگهای وابسته به آن هیچ گونه توجهی به راهاندازی این خط تولید نمیکنند.
وی یادآور می شود: نمیدانم چرا با خط تولیدی که با راهاندازی آن در شرکت حریر خوزستان باعث جلوگیری از خروج ارز، تامین صددرصدی مواد اولیه کاغذ تیشو، تکمیل زنجیره تولید، رونق اقتصادی، افزایش تولید و اشتغال جوانان شده موافقت نمیکنند؟
اکبر قربانی (دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران) که از نزدیک شاهد این واگذاریها در سالهای اخیر بوده با بیان اینکه «آنچه در شستا اتفاق میافتد، فقط خودمانیسازیست؛ داراییهای تاریخی کارگران را بدون هیچ توجیهی به خودمانیها به قیمت بسیار ارزان و در حد مفت واگذار میکنند و اصلاً پاسخگو نیستند» میگوید: در شستا هر شرکتی را که تمایل داشته باشند، واگذار میکنند. موضوع ساده است؛ اولین قدمی که برمیدارند این است که براساس ماده ۱۴۱ قانون تجارت اعلام میکنند شرکت مورد نظر ورشکسته است یعنی بدهکاری و گیر و گرفت دارد؛ هیچ ارزیابی هم صورت نمیگیرد که چرا ورشکسته است، فقط میگویند شرکت توجیه اقتصادی ندارد و این حالیست که هیچ نظارت و تجدید ارزیابی در کار نیست.
او اضافه میکند: در مرحله بعدی، یک مجمع عمومی میگذارند که در آن سهامدار اصلی همه کاره است؛ نه صورتهای مالی بررسی میشود نه ارزیابی مجدد صورت میگیرد؛ در این مجمع تصمیم میگیرند که باید واگذاری صورت بگیرد. در واقع باید بگوییم با پدیدهای به نامِ «مافیای واگذاریها» مواجهیم. و واقعاً چه دردناک است که این شرکتها در زمانهای که ادعای رونق تولید دارند و قرار است مثلاً به سودآوری تولید کمک شود، اینگونه تعطیل میشوند؛ هم داراییهای کارگران به تاراج میرود هم نیروی انسانی این شرکتها به ناگاه با یک تصمیم بیکار میشوند.
او ادامه میدهد: اول کارگران تعدیل میشوند، بعد درب شرکت تخته میشود؛ در نهایت کارخانه را با قیمتهای بسیار ارزان در حد مفت واگذار میکنند؛ مثلاً شرکتی که چندین هکتار زمین در شادآباد تهران دارد به همراه چندین سوله و تجهیزات، به یکپنجم یا یک دهم قیمت واقعی زمینِ خالی در آن منطقه واگذار میشود!
به گفته قربانی، باید نظارت دقیق بر شرکتهای شستا باشد، باید مشخص شود چرا واقعاً شرکتها زیانده هستند و بدهی دارند و بایستی کارگروهی متشکل از نمایندگان جامعهی هدف بر صورتهای مالی و عملکرد شرکتها نظارت مستمر داشته باشند اما این بایدها اصلاً جدی گرفته نمیشود.