راه نجات فقرا از رنج، صدقه نیست و نگاه معلولی به این پدیده تنها منجر به پایداری آن میگردد . وفور تکدی گری باعث شده بسیاری از کمک کنندگان، فقرا را به تشخیص خویش ، به دو گروه مستحق و نالایق تقسیم و براساس آن کمک فردی خود را عطا نمایند در این میان آنچه روز به روز گسترش می یابد فزونی فقر و تنوع مؤسسات خیریه، یا آدمیانی است که بعنوان «خَیّر» در نهان و آشکار اقدام به مساعدت مینمایند.
مهندسی معکوس حل مشکل فقر، باعث میگردد که فقر را فقط از دریچه ی مشکلات فردی نگریسته و از سایر علل که چه بسا از اهمیت بیشتری برخوردارند غفلت کرد.
هر چند ویژگیهای فردی در ایجاد فقر تأثیر زیادی دارند اما وقتی این پدیده در حال فراگیر شدن است باید به علت هایی خارج از زندگی روزمره ی «فقرا» پرداخت !
عدالت توزیعی بخصوص در ثروت و فرصت ها و نیز توانمند سازی فقرا از عواملی هستند که در کاهش گسترش این پدیده نقش اساسی را ایفا میکنند.
اگربخشیدن و خیریه بعنوان تنها راه حل این معضل بشمار آید باعث آن میشود که مردم به جای مطالبه گری و کنشگری در حقوق عامه ، تبدیل به صدقه دهندگانی شوند که تنها به حل کردن نشانه های فقر بسنده و از درمان اساسی آن غفلت ورزند.
از سویی صدقه و کمک های غیر توانمند ساز منجر به ایجاد روحیه ی وابستگی فقرا شده که حس کنند آنها بیچارگانی اضافه و غیرمفید برای اجتماع بوده که لازم است خَیرینی دارا مدام آنها را در حوزه های مختلف تحت پوشش قرار دهند.
نگاه صرفاً مادی، فردی و ساده به پدیده ی فقر بدون کنکاش در نحوه ی توزیع ثروت ، موضوع فساد و رانت و چرایی شکاف طبقاتی، موجب میشود که موسسات خیریه و کمک کنندگان فردی و گروهی گسترش و تقویت شود.در پایان باید گفت هر چند کمکهای انسان دوستانه ممدوح و توصیه شده اما واقعیت آنست که برای ریشه کن کردن فقر اقدامات اینچنینی هرگز به علت ها نمیپردازند و برای حل این مشکل رنج آمیز، لازم است بسیار بیشتر از گسترش موسسات کمک رسانی، تفکر و برنامه ریزی داشت …
(فاضل خمیسی)
https://betabnews.ir/?p=30286